گوگردزدائی توسط هیدروژناسیون

گوگردزدائی توسط هیدروژناسیون

گوگردزدایی

روش هیدرودی‌سولفوریزه شدن (HDS) یا همان هیدروژناسیون متداولترین فرآیند گوگردزدایی در پالایش نفت است که سابقه طولانی دارد و به عنوان بخش ثابتی از مجموعه فرآیندهای پالایشگاهی کاملا جا افتاده است.
فرآیند هیدروژناسیون متداول برای برش هیدروکربنی در محدوده دما 300 تا 380 درجه سانتیگراد و فشار زیاد 35 تا 50 اتمسفر در یک بستر کاتالیستی در حضور هیدروژن انجام می‌شود که متداولترین کاتالیست مورد استفاده برای این فرآیند کاتالیست کبالت-مولیبدن بر روی پایه آلومینا می‌باشد. سایت‌های فعال موجود در این کاتالیست‌ها با اتم گوگرد موجود در ترکیب گوگردی به نحوی تعامل می‌کنند که امکان واکنش گوگرد با هیدروژن و تشکیل سولفیدهیدروژن فراهم می‌شود و در فرآیندی تبدیل به گوگرد عنصری می‌شود و البته در فرآیند هیدروژناسیون ترکیبات آلی گوگردی مختلف واکنش پذیری متفاوتی دارند. در مورد سولفیدهای آلیفاتیک، تیول‌ها، تیوفن‌ها و حتی بنزوتیوفن‌ها میتوان گفت که نسبتاً ساده‌تر گوگردزدایی می‌شوند زیرا ساختار مولکولی انعطاف‌پذیر آن‌ها این امکان را فراهم می‌کند که اتم گوگرد به سایت‌های فعال کاتالیستی دسترسی پیدا کند. با وجود اینکه دی‌بنزوتیوفن ذاتا ساختار مسطحی دارد اما اتم های کربن متصل به اتم گوگرد از نزدیک شدن اتم گوگرد به سایت‌های کاتالیستی آن ممانعت می‌کنند.

Mean Time Between Failures

Mean Time Between Failures

Mean Time Between Failures

یکی از مواردی که در صنعت به خصوص در تعمیرات و حتی در زندگی روزانه و یا برای خرید یک وسیله خانگی برای مصرف کننده بسیار مهم است میزان عمر مفید یا به بیان فنی دیگر (availability) میزان اماده استفاده بودن تجهیز است.

در تمامی واحد های صنعتی در حال تولید جهت حفظ تولید به طور مستمر،تعمیرات پیشگیرانه انجام میشود که این امر نیاز به شاخص هایی برای برنامه ریزی خواهد داشت. از طرفی جهت تصمیم به تعویض یک قطعه و یا تجهیز فرسوده و همچنین تعویض تجهیزات در بازسازی و نوسازی یک واحد صنعتی این شاخص ها مورد نیاز است.

از جمله مهمترین شاخص ها MTBF یا میزان اماده بودن تجهیز میباشد که با محاسبه متوسط زمان بین هر دو تعمیر متوالی و یا متوسط مدت زمان کارکرد دستگاه تا زمان خراب شدن (MTTF- Mean time To failures) و همچنین زمان مورد نیاز انجام تعمیرات(MTTR- Mean time To Repair) میباشد که در ادامه به توضیح خلاصه ای در مورد تعریف و محاسبه انها می پردازیم.

تعاریف:

  • زمان بین دو خرابی متوالی: Time between failures
  • متوسط زمان بین دو خرابی متوالی قطعه یا تجهیز: (Mean time between failures) MTBF
  • زمان شروع به کار تا خرابی بعدی : Time To failures
  • متوسط زمانی که یک قطعه یا تجهیز پس از شروع به کار به اولین خرابی خود میرسد : (Mean time To failures) MTTF
  • مدت زمان انجام تعمیرهر خرابی : Time To Repair
  • متوسط زمان انجام هر تعمیر: (Mean time To Repair) MTTR
  • مدت زمان کارکرد دستگاه : UP Time
  • متوسط زمان اپتایم : MUT
  • مدت زمان خاموشی دستگاه : Down Time
  • متوسط زمان خاموشی دستگاه : MDT

نکات قابل توجه:

منظور از خاموشی ،خاموشی‌های برنامه‌ریزی نشده نگهداری و تعمیرات و به علت خرابی است

زمان stand- by دستگاه جزء زمان UP Time محسوب میشود

منظور از خرابی دستگاه یا تجهیز این است که دیگر قادر به ادامه فعالیت یا عملکرد خود بطور عادی نیست و این امر متفاوت از اتمام ابزار کار است. مثلا شکستن مته در دریل یا اتمام جوهر چاپگر جزئ خرابی محسوب نمی شود.

نحوه محاسبه MTBF از معادله زیراست:

تعداد شکست ناشی از خرابی  /  زمان کل = MTBF

با توجه به شکل زیر تعاریف ارائه شده در بالا قابل مشاهده میباشد.

شاخص MTBF که عددی با واحد زمان خواهد بود به معنی متوسط کارکرد دستگاه از هر شروع تا شروع مجدد پس از تعمیر به علت خرابی می باشد.

نحوه محاسبه MTTF از معادله زیراست:

نکته: مرجع معادلات و محاسبات ارائه شده استاندارد ISO/TR12489  با عنوان Petroleum, petrochemical and natural gas industries — Reliability modelling and calculation of safety systems میباشد.

در برخی مراجع دیگر فرمول به صورت زیر امده است:

که در حقیقت میتوان به صورت دیگر گفت:

تعداد شکست ناشی از خرابی / مجموع زمان UpTime

MTTF=MUT=MTBF=

که در این تعریف بنا به استاندارد مذکور MUT محاسبه شده که در حقیقت MTTF میباشد و هرکدام از تعاریف در جای خود قابل استفاده میباشد.

لذا دقت شود که MTTF برای تجهیز غیر قابل تعمیر و MTBF برای تجهیز قابل تعمیر محاسبه و تعریف می گردد.

از طرفی در فعالیت تعمیرات پیشگیرانه این دو شاخص با وجود تفاوت اندک در تحلیل ها کاربرد مهمی بطور جداگانه دارند.

نحوه محاسبه MTTR از معادله زیراست:

میزان متوسط زمان انجام تعمیرات MTTR برابر MDT یا همان متوسط زمان خاموشی خواهد بود و روابط زیر قابل استفاده است.

MTBF = MTTF+MTTR

MTBF = MUT+MDT

مفهوم مادام‌العمر در قطعات:
در پی پیشرفت فناوری ساخت قطعات به کیفیت مطلوبتری رسیده است. که اصطلاح مادام‌العمر را برای آنها به کار می‌بریم. عبارت مادام‌العمر در مورد این گونه قطعات یعنی تا زمانی که به آن قطعه نیاز هست، خراب نخواهد شد. مگر این که با توجه به نیازی دیگر مثل UPGRADE تجهیز، خود قطعه‌ جدیدی را جایگزین آن نموده و قطعه قبلی را دور بیندازید. که مثال ملموس ان  سخت افزار کامپیوتر است .مثلا زمانی یک کارت گرافیک با حافظه یک مگابایت، یک کارت ایده‌آل به شمار می‌رفت.لذا زمان خرید آن اگر فروشنده می‌گفت این کارت 15 سال عمر دارد آن را نمی‌خریدید. اما چیزی حدود 5 سال بعد یا نهایتا 10 سال بعد آن کارت گرافیک با نیازهای کاربران همخوانی ندارد. بنابراین کاربر، به خواست خود آن قطعه را که هنوز سالم است و کوچکترین اشکالی ندارد دور انداخته و تعویض مینماید. لذا تجهیزاتی توسط کاربران به دلیل به وجود آمدن نیازهای جدید از دور مصرف خارج می‌شوند.

لذا عمر مفید دستگاه‌، مساله مهمی است که همواره باید به آن توجه کرد که از طرفی با خرابی و تعمیرات مداوم و متوالی باعث افزایش هزینه تعمیرات نگشته و تولید را مختل ننماید و از طرفی با افزایش کیفیت بسیار زیاد تر از نیاز متعارف باعث افزایش هزینه خرید و اتلاف سرمایه اولیه نگردد.

تعیین MTTF  و یا  MTBF یک مجموعه بر اساس مقادیر تک تک اجزاء:

اگر قرار باشد MTTF یک سیستم تعیین شود، مقدار ان کمتر از کمترین MTTF قطعات سازنده ان خواهد بود. چون در صورت خرابی هر کدام از قطعه‌ها، در واقع به اولین خرابی کل سیستم رسیده‌ایم که این خرابی در قطعات با MTTF کمتر محتمل‌تر است ولی احتمال وقوع خرابی قطعات با MTTF بیشتر نیز در مجموعه در زمان کوتاهتر صفر نخواهد بود. در مورد  MTBF نیز به همین گونه خواهد بود.

عمر تقویمی و MTTF

زمان اعلام شده به عنوان MTTF ، زمان فعالیت قطعه بطور مداوم و 24 ساعته است. پس اگر از قطعه یا تجهیز روزی 8 ساعت استفاده شود این زمان به 3 برابر افزایش خواهد یافت. زیرا قطعه 24 ساعته در حال فعالیت نبوده است.

Mean Time Between Failures

آزمایشات نفت و فرآورده‌های هیدروکربنی

آزمایشات نفت و فرآورده‌های هیدروکربنی

انواع آزمایشات نفت و فرآورده‌های هیدروکربنی

در واحد های پالایشگاهی آزمایشاتی بر روی فرآورده های مختلف به هدف اطمینان از کیفیت خوراک و محصول ومطابقت با مشخصات استاندارد و تعریف شده انجام میپذیرد که اغلب بر اساس استاندارد ASTM بوده و این آزمایشات از لحاظ فیزیکی ساده بوده و آزمایشگر متخصص نیاز ندارد و از طرفی تکرار پذیر میباشد که نهایتا نتیجه حاصل از انجام آنها دقت نسبتا کافی را داشته و در اغلب موارد این نتایج به خواص فیزیکی مربوط خواهد بود. لذا در ادامه به توضیح برخی موارد از این آزمایشات جهت اطلاع ذینفعان میپردازیم؛

چگالی

چگالی(density) به مقدار جرم در واحد حجم و چگالی نسبی (Specific gravity) نسبت چگالی نمونه در دمای T به چگالی آب در دمای استاندارد است.

انتخاب دمای 4 درجه سانتیگراد به عنوان دمای استاندارد و دمای نمونه باعث میشود که مقدار چگالی و چگالی نسبی مساوی و یا نسبت انها یک باشد که نحوه نمایش آن در صنعت نفت در کشور های انگلیسی دمای استاندارد 60 درجه فارنهایت انتخاب شده و چگالی نسبی به صورت sp.gr. 60/60 F بیان میشود و جهت اندازه گیری از هیدرومتر و پیکنومتر استفاده میشود.

در سیستم امریکایی جهت چگالی از درجه API ° که مخفف American Petroleum Institute است و با فرمول زیر استفاده شده که این مقیاس مشابه درجه بومه است که قبلا استفاده میشد و کماکان برای تعیین غلظت اسید در محلول کاربرد دارد:

API°=141.5/(sp.gr. 60/60 F)-131.5

هنگام تعیین چگالی بوسیله هیدرومتر باید همزمان دما نیز اندازه گیری شده و به کمک جدول یا فرمول چگالی در دمای استاندارد را محاسبه نمود.

فشار بخار رد R.V.P – Reid Vapor Pressure

آزمایش فشار بخار جهت فرآورده های بنزین و گاز مایع (فرآورده سبک) میباشد. تجهیز شامل ظرف نمونه محفظه یا اتاق هوا و مانومتر است که مجموعه را در حمام ترموستاتیک 100 درجه فارنهایت قرارداده و پس از به تعادل رسیدن فشار قرائت شده روی مانومتر عدد ثابتی خواهد بود که همان فشار بخار رد میباشد. این عدد به علت وجود هوا در محفظه دستگاه فشار بخار واقعی نبوده ولی طی رابطه و فرمولی این دو مقدار مرتبط میباشد.

اهمیت این ازمایش به خاطر اطلاع از مقدار فراورده های بسیار سبک در نمونه بوده که از نظر ایمنی باید در نظر گرفت.

تقطیر ASTM-ASTM Distillation

این دستگاه شامل بالن تقطیر و دماسنج در انتهای آن، لوله کندانسور که غوطه ور در اب و یخ و همچنین استوانه مدرج جهت جمع اوری نمونه تقطیر است.

در ازمایش 100 cc از نمونه با سرعت مشخصی تبخیر شده و بخارات حاصل از کندانسور عبور کرده و مایع میشود. در طی ازمایش دما و حجم نمونه تقطر شده در زمانهای مختلف قرائت شده و در انتها که به حداکثر دما یعنی نقطه انتهایی تقطیر رسیدیم منحنی دما بر حسب مقدار تقطیر شده رسم میگردد.

نتیجه ازمایش، منحنی مذکور به علاوه دمای شروع و پایان تقطیر و همچنین مقدار باقیمانده تقطیر نشده میباشد.این ازمایش امکان نتیجه گیری در مورد توزیع هیدروکربن های موجود در نمونه را میدهد.و رنج دمای شروع و پایان تقطیر گستره جوش (Boiling range) نامیده میشود.
منحنی مذکور جهت تنظیم کار برج تقطیر اهمیت دارد.

رنگ

در این ازمایش رنگ نمونه با رنگ شیشه های استاندارد مقایسه میشود. رنگ در محصولات سبک یکی از نشانه های کیفیت است.به عنوان مثال رنگ سیاه در گازوئیل نشانه وجود ذرات اسفالتی و در روغنها رنگ زرد – قرمز به علت برشهای پارافینی و رنگ سبز-ابی نشانه برش های نفتنی است.

نقطه اشتعال Flash point

در یک ظرف سرباز یا سربسته مقدار معینی از نمونه را با سرعت ثابت گرم نموده و هنگامی مه مقدار کافی از ترکیبات فرار تبخیر و بالای نمونه جمع شد عبور یک شعله کوچک از بالای نمونه ایجاد جرقه میکند که در این نقطه دمای قرائت شده نقطه اشتعال است و در ادمه گرم کردن به نقطه ای میرسیم که دیگر جرقه ایجاد شده خاموش نشده که به ان نقطه احتراق (Fire point) گوییم.
این ازمایش مشخص کننده میزان مواد فرار نمونه است و نقطه اشتعال مشخص میکند تا چه دمایی میتوان یک فراورده را بدون خطر گرم کرد.

نقطه ابری شدن (cloud point) – نقطه ریزش (pour point)

نمونه را به اهستگی و بدون هم زدن سرد میکنند تا رنگ کدر یا شیری ظاهر شود که در ان زمان دمای قرائت شده نقطه کدری است .سپس سرد کردن را ادامه داده تا نمونه منجمد شود و دمای انجماد بدست امده در ادامه نمونه کمی گرم میشود به محض شروع به مایع شدن نمونه ،دمای ریزش قرائت میشود.
این ازمایش میزان پارافین ها و روغن ها و مقدار هیدروکربن ها با نقطه انجماد بالا را مشخص میکند.
جهت کاربرد مواد نفتی مخصوصا جهت پمپ کردن انها در زمستان نقطه ریزش اهمیت میابد.

گرانروی یا ویسکوزیته (Viscosity)

گرانروی میزان مقاومت سیال در برابر حرکت است .نسبت گرانروی به چگالی در همان دما را گرانروی سینماتیکی می نامند که با اندازه گیری زمان عبور مقدار مشخص فراورده از یک لوله مویین متناسب است و بر اساس همین اصل تجهیزات اندازه گیری گرانروی ساخته شده اند.
از انواع تجهیزات اندازه گیری گرانروی می توان به ابل هود (ubble hode) ، کانون-فنسک (cannon-fenske) ، فیتز سیمونز (fitz- simons) و پینکویچ (pinkevitch) را نام برد.
گرانروی قابلیت پمپ شدن مواد و نوع جریان در لوله ها را مشخص میکند و در طبقه بندی فراورده های سنگین (نفت سوخت و روغن) پارامتر تعیین کننده است.

مقدار خاکستر (Ash Content) و باقیمانده کربن کنرادسون (Conradson Carbon Residu)

نمونه را در یک بوته قرار داده و از اشتعال بخارها جلوگیری می کنند.سپس باقیمانده زغالی را در یک کوره قرار داده و پس از مدتی خارج نموده و سرد میکنند.انچه در بوته باقیمانده خاکستر نمونه است که از املاح معدنی غیر فرار تشکیل شده است.

باقیمانده کربن کنرادسون در مورد فراورده های غیر فرار تعیین میشود. نمونه را در بوته تبخیر و تجزیه نموده و سپس بخارات مشتعل میشوند در ادامه باقیمانده را در بوته تکلیس میکنند که پس از سرد شدن مقدار خاکستر را از باقیمانده ذغالی کم کرده تا باقیمانده کربن کنرادسون بدست اید.

مقدار خاکستر معرف باقیمانده جامد یک فراورده نفتی در بهترین شرایط احتراق سیلندر است. مقدار کربن نیز نشانگر تمایل سوخت به تشکیل کک و رسوب ذغالی طی احتراق ناقص میباشد.

درجه نفوذ (Penetration)

درجه نفوذ برای فراورده جامد و نیمه جامد اعم از قیر،گریس،پارافین و موم ها اندازه گیری میشود. طی ازمایش میزان نفوذ بر حسب دهم میلی متر یک سوزن یا مخروط استاندارد در اپر وزن مشخص 100 گرمی در زمان معین (5 ثانیه) و در دمای 25°c در نمونه اندازه گیری میشود.
درجه نفوذ برای طبقه بندی محصول مثلا قیرهای جاده سازی استفاده میشود.

نقطه نرم شدن (Softening point)

برای تعیین نقطه نرم شدن قیر از روش Ring&Ball (حلقه و ساچمه)استفاده میشود.حلقه استاندارد را روی یک صفحه قرار داده و از قیر گرم پر میکنند.پس از سفت شدن قیر روی ان یک ساچمه فولادی استاندارد گذاشته و مجموعه را در حمام اب قرار داده و دمای اب را با سرعت معین افزایش میدهند. قیر به تدریج نرم شده و زمان عبور ساچمه از قیر و افتادن ان دما را یادداشت نموده که نقطه نرم شدن قیر میباشد.

کشش قیر (Ductility)

نمونه قیری که در قالب است در یک حمام با دمای معین قرار گرفته و سپس فک هایی که قیر را در میان گرفته اند به تدریج از یکدیگر دور شده و قیر کشیده میشود.هنگام دوپاره شدن قیر فاصله بین فک ها اندازه گیری شده و به عنوان کشش قیر گزارش میشود.

نقطه ترک (Frass)

یک صفحه نازک فولادی با لایه نازک قیر پوشانده و بین دو گیره متکی به پایه قرار میدهند.مجموعه در حمام سرد استون و یخ کربنیک قرار گرفته و در فواصل دمایی مشخص صفحه انعطاف پذیر را خارج کرده و خم میکنند. در زمان ایجاد شکاف در لایه قیر دمای نقطه ترک مشخص میشود.

گوگرد

میزان گوگرد از نظر بوی زننده ان، خورندگی در مخازن ،کاهش ارام سوزی بنزین ، ایجاد دی اکسید گوگرد در اثر احتراق و تبدیل به اسید سولفوریک در حضور اب و خورندگی دودکش و اگزوز و همچنین عملکرد سمی برای کاتالیزورها در طول عملیات پالایش و اثرات زیست محیطی اهمیت دارد
مقدار گوگرد فراورده با روش های مختلف شبیه Lamp method و یا Bomb method (روش لامپ یا بمب) اندازه میگیرند.
نمونه در لامپ یا بمب سوزانده شده و گاز حاص احتراق جذب محلول جاذب شده سپس بوسیله تیتراسیون یا روش وزنی مقدار گوگرد تعیین میشود.
جهت تعیین مقدار مرکاپتان در بنزین یا نفت سفید نوار مسی قرمز صیقلی(Copper strip corrosion) را به مدت 2.5 ساعت در حمام با دمای 100°c قرارداده و سپس رنگ نوار با رنگ استاندارد مقایسه میشود.

عدد اکتان (Octane number)

عدد اکتان مقیاس کیفیت احتراق سوخت موتور است که بر مبنای استعداد کوبش دو هیدروکربن با نقطه جوش نزدیک که یکی نرمال هپتان (nC7H16) هیدروکربن پارافینی با زنجیر مستقیم هفت کربنه با خاصیت انفجاری زیاد که عدد اکتان ان صفر در نظر گرفته شده و دیگری ایزواکتان یا 2،4،2 تری متیل پنتان پارافین شاخه دار که خاصیت غیر انفجاری دارد و عدد اکتان ان 100 در نظر گرفته میشود.عدد اکتان یک سوخت درصد حجمی ایزواکتان در مخلوط با نرمال هپتان است که به روش های موتور CFR و یا روش Research method (پژوهش) تعیین میشود.

عدد پرفرمانس (Performance Number)

برای ارزیابی بنزین هواپیما معیار عدد پرفرمانس استفاده شده که بطور تجربی طوری انتخاب شده که معرف بازده قدرت به نسبت حداکثر قدرت حاصل از ایزو اکتان در شرایط عمل مشابه است.

عدد ستان (Cetane Number)

عدد ستان معیار به سوزی سوخت در موتورهای دیزل بوده که شبیه عدد اکتان، کیفیت احتراق نرمال ستان (C16H34) به علت کوتاه بودن دوره تاخیر 100 و الفا متیل نفتالن به علت دوره تاخیر طولانی و کیفیت بد احتراق صفر منظور شده است و عدد ستان درصد حجمی نرمال ستان در مخلوط با الفا متیل نفتالن قرارداد شده است.جهت اندازه گیری در موتور تک سیلندر CFR که نسبت تراکم ان قابل تنظیم باشد ، نسبت تراکم را تا حد شروع کوبش دیزل تغییر می دهند سپس در همان نسبت مخلوط های استاندارد را تست کرده تا عدد ستان مشخص شود.

نقطه انیلین (Aniline Point)

نقطه انیلین دمایی است که حجم مساوی از فراورده نفتی و انیلین در یکدیگر حل شوند.جهت انجام حجم مساوی ان دو را مخلوط کرده (دو فازی است) سپس نمونه را گرم کرده و هم زده تا تک فاز شود و فراورده در انیلین حل شود سپس نمونه را با سرعت معینی سرد نموده تا حالت کدری پدیدار شود که انهنگام دمای قرائت شده نقطه انیلین میباشد.

اندیس دیزل (Diesel Index)

به علت وقت گیر بودن و نیاز به موتور CFR جهت ازمایش عدد ستان معمولا به جای ان اندیس دیزل از رابطه زیر بدست می اید و از روی منحنی مربوطه و اندیس دیزل میتوان عدد ستان را به راحتی معین نمود.

D.I.=((F)نقطه انیلین ×°API)/100

ارزش گرمایی (Heat Value)

جهت اندازه گیری ارزش گرمایی از بمب کالریمتر استفاده میشود. نمونه را در یک بوته پلاتینی ریخته و داخل بمب قرار داده و اکسیژن با فشار 25 اتمسفر وارد بمب شده و داخل اب کالریمتر قرار داده و سوخت را میسوزانند و از مقدار افزایش دمای اب ارزش گرمایی سوخت بدست می اید.

صمغ (Gum)

صمغ در اثر اکسید شدن و پلیمری شدن الفین های ناپایدار در بنزین تولید شده که غلظت بیش از حد انها مشکل ساز است.
ازمایش صمغ دو نوع موجود و پتانسیل میباشد.
تبخیر نمونه در دمای 160 درجه سانتیگراد با هوای گرم ، باقیمانده براقی بر جا گذاشته که وزن ان به عنوان صمغ موجود گزارش میشود.
جهت تعیین صمغ پتانسیل نونه را در بمب قرار داده و دمای ان را به 100 درجه سانتی گراد رسانده و اکسیژن با فشارkg/cm2 7 در ان میدمند و پس از مدت مشخصی صمغ تشکیل شده را اندازه گیری می کنند.

اندیس برم (Bromine Index)

مقدار برمی که روی صد گرم نمونه در شرایط استاندارد عمل میکند. نمونه را در تترا کلرید کربن حل نموده و محلولی از برمید-برمات اضافه می کنند و سپس مقدار اضافی برم به وسیله یدید پتاسیم احیا میشود و ید ازاد شده را تیتر می نمایند.

مقدار اروماتیک

الفین ها و اروماتیک ها بوسیله مخلوط اسید سولفوریک و انیدرید فسفریک جذب میشوند.مقدار الفین ها از روی اندیس برم و مقدار اروماتیک ها از روی اختلاف ان بدست می اید.

نقطه دود (Smoke point)

ارتفاع شعله ایجاد شده بر حسب میلیمتر بوسیله سوخت در یک چراغ استاندارد در لحظه شروع دود زدن است.

ثبات حرارتی (Thermal stability)

هدف تعیین مقاومت روغن در برابر حرارت و اکسیژن هوا است. نمونه تا 200°C گرم میکنند و به مدت 12 ساعت در ان هوا میدمند. پس از سرد شدن با تعیین مشخصات و مقایسه با مشخصات اولیه ، گزارش میشود.

میزان اب و رسوب (Water & Sediment)

نمونه را با حلال بنزن یا تولوئن در لوله مدرج ریخته و در سانتریفوژ قرارداده و پس از زمان معینی حجم اب و رسوب جمع شده در ته لوله در نتیجه سانتریفیوژ را اندازه میگیرند.
سوخت سبک باید عاری باشد ولی سوخت سنگین حد مجاز دارد.

میزان آب

نمونه را با حلال نا محلول در اب حرارت داده ، اب موجود در نمونهدر اثر تقطیر همراه حلال کشیده میشود.پس از میعان اب از حلال جدا شده و در لوله مدرج جمع شده واندازه گیری میشود.

قدرت اسیدی (Acidity)

قدرت اسیدی با تیتر کردن با محلول سود یا پتاس الکلی تعیین میشود.

درصد روغن (Oil content)

ازمایش جهت موم و پارافین انجام میشود. نمونه را در متیل اتیل کتون حل نموده و تا -32°C سرد کرده تا پارافین ها رسوب نمایند. پارافین را با صافی جدا کرده و محلول باقیمالنده را حرارت داده تا متیل اتیل کتون تبخیر شود و روغن باقی بماند که نهایتا توزین میشود.